۱۳۸۹ مهر ۲۲, پنجشنبه

جشن ساندیس با سرویس ایاب و ذهاب اتوبوسی در لبنان

سروده ای محشر از دیوونه داداشی
سلام عمو محمود، خوبی؟ کجایی؟!/ دنیا  رو  پر  کرده “عطر رجائی”

چهارشنبه باز، ساندیس به دست از ایران/ با اتوبوس، بردن ما رو به لبنان

می گن، ما تو سفرهای سیاسی/ پیچیده عمل می کنیم، اساسی!

دیدی با هم چه گرد و خاکی کردیم؟!/ اسرائیل بی رگ و شاکی کردیم!

سنگ که نبود تو دستامون، یه “نی” بود/ ساندیس هفت میوه ی “نه دی” بود

لبنان واسه مشتهای ما سنگ نداشت/ “سنگ تموم”، اما واسه تو گذاشت

کاپشنت شد، تور عروس بیروت!/ داماد لرها رو کشوند،  هپروت!!

تقلب کرد باز امت حزب الله!/ این دفه با سید حسن نصرالله !
استقبال از سیدعلی در قم به استقبال علی رفتن است در خم که افتخار علی در این زمانه خامنه ای است. خفاشان الکی حدیث جعل نکنند. به همان دلیل که خدا و محمد و خیل مومنین در غدیر خم از امیرالمومنین باشکوه استقبال کردند، ما ستاره ها هم قیامت می کنیم قم را اگر “آقا” بیاید. کی میایی ای فرزند زهرا؟ آشوب است دل مجنون. به خدا امام زمان ما را نخواهد بخشید اگر در مدح ماه، در وصف این نائب دردانه اش سنگ تمام نگذاریم. چشم حضرت صاحب! توتیای چشمان مان می کنیم خاک پاک نائبت را. ما به اسم تو و به عشق تو، هزار بار جان می دهیم برای آخرین سفیر تو.
برگرفته از قطعه بیست و شش

۱۳۸۹ مهر ۱۸, یکشنبه

گر شیخ شود رند و مهندس بزند جر



سبزیم نه از زمره آشوب طلبها
              شب نامه نداریم بتازیم به شبها
گر در دلشان هست مرض باك نداریم
              داروست همه دكتر و بازند مطبها
آن شیخ كه خود مدعی خط امام است
              علت چه بود چپ شده درخط عربها
گر شیخ شود رند و مهندس بزند جر
              یا للعجبی نیست از اینگونه عجبها
مشتی كه بود مصلحت كار بدستش
              در مصلحت خویش فرو ماند عقب ها
خرداد كه شد معركه عزت ملی
              شیرنی آن شهد فراوان رطبها
جمعی ز خدا غافل و طماع و حسد ورز
              شیرینی آن را بزدودند زلبها
مردانگی و غیرت و ایثار و وفا رفت
              این بود جفا كاری اصلاح طلبها
سر زد ز افق دولت محمود و بدیدیم
              چون غنچه گل خنده شكفته است به لبها
                                     زكریا رحیمی